مثل هوای گندیده ای که مجبوریم تنفسش کنیم با لبخند مثل چهارشنبه هایی که خیلی پیش از این جمعه صفت شده اند مثل تو که هرز رفتی مثل من که دیماه نشده ٬ دلم افتاد ٬ مدادم شکست تو بگو رفیق پس کی قرار است از این خواب شوم برخیزیم مهرداد ؟
سلام. همیشه عادت کردیم که دیگران ما را از خواب بیدار کنند. البته تا جایی هم که سعی داریم، به حرفشان گوش نمی دهیم و باز هم خودمان را به خواب می زنیم. همه ی ما دچار hibernate شدید شده ایم. همیشه به نظرات وبلاگم سر می زنم، بلکه کسی به یادم بوده باشد. مجبورم کردند که ننویسم. همیشه به یادت بودم و هستم و خواهم بود. فدای تو
سلام. همیشه عادت کردیم که دیگران ما را از خواب بیدار کنند. البته تا جایی هم که سعی داریم، به حرفشان گوش نمی دهیم و باز هم خودمان را به خواب می زنیم. همه ی ما دچار hibernate شدید شده ایم.
پاسخ دادنحذفهمیشه به نظرات وبلاگم سر می زنم، بلکه کسی به یادم بوده باشد. مجبورم کردند که ننویسم.
همیشه به یادت بودم و هستم و خواهم بود.
فدای تو
نمیدونم مهرداد....
پاسخ دادنحذفقصه می آید
پاسخ دادنحذفاز چهار شنبه ها
هوا می آید
تو
باران داری؟؟
هر وقت که خودت بخواهی!؟
پاسخ دادنحذف