۱۳۸۸ تیر ۱۶, سه‌شنبه

این روزها که می گذرد

مثل هوای گندیده ای که مجبوریم تنفسش کنیم با لبخند
مثل چهارشنبه هایی که خیلی پیش از این جمعه صفت شده اند
مثل تو که هرز رفتی
مثل من که دیماه نشده ٬ دلم افتاد ٬ مدادم شکست
تو بگو رفیق

پس کی قرار است از این خواب شوم برخیزیم مهرداد ؟


۴ نظر:

  1. سلام. همیشه عادت کردیم که دیگران ما را از خواب بیدار کنند. البته تا جایی هم که سعی داریم، به حرفشان گوش نمی دهیم و باز هم خودمان را به خواب می زنیم. همه ی ما دچار hibernate شدید شده ایم.
    همیشه به نظرات وبلاگم سر می زنم، بلکه کسی به یادم بوده باشد. مجبورم کردند که ننویسم.
    همیشه به یادت بودم و هستم و خواهم بود.
    فدای تو

    پاسخ دادنحذف
  2. نمیدونم مهرداد....

    پاسخ دادنحذف
  3. قصه می آید
    از چهار شنبه ها
    هوا می آید
    تو
    باران داری؟؟

    پاسخ دادنحذف